24

شب نانزدهم ماه مبارک رمضان شیخ الشیوخ اسکاج با جمعی از مریدان به مسجد دخول شدی و نیت به انجام احیا کردندی. شیخ شب را به ناله گذرانندی و از خدای همی استغفار کردندی. نوبت به سحر رسید و شیخ مسیر قضای حاجت در پیش گرفتندی. بدان جا که رسیدند شیخ سوسکی* را بدید که سر از چاه بیرون آورندی، به ناگاه شیخ بسان عقابان تیز چنگال دست خود را گشایندی و آن بخت برگشته را به دست بگرفتندی. شیخ فریاد برآورندی و سوسک را در دهان بنهادی در حال حال همی مریدان منقلب گشتندی و فریاد و نعره براورندی و شیخ را "عنان"* خوانندی.

* موجودی زشت و زیبا که در چاه مستراح زندگی می کند - sosak

* عنان بر وزن فعال به معنای بسیار عن شونده